هزینه یابی هدف با ادغام نیازهاي مشتري، ویژگی هاي فنی و اطلاعات هزینه در مرحله طراحی محصول و حذف کارکردهاي فاقد ارزش افزوده، نقش مهمی در مراحل مختلف چرخه حیات محصول بازي می کند. از تکنیك هایی که میتوان براي اجراي موفقیت آمیز فرآیند هزینه یابی هدف استفاده کرد، QFD و مهندسی ارزش هستند. هدف از این مقاله، ارائه مدل تلفیقی از روشهاي هزینه یابی هدف، QFD و مهندسی ارزش است تا به وسیله آن نقش هزینه یابی هدف در مدیریت هزینه هاي تولیدي بررسی شود و همچنین مشخصات کیفیتی که باعث برآورده شدن نیازهاي مشتري خواهد شد، ارتقا یابد. یافته ها نشان میدهد که تلفیق هزینه یابی هدف، QFD و مهندسی ارزش فن مؤثري در مدیریت هزینه هاي فرآیند تولید میباشد. نتایج این تحقیق، بیانگر آن است که تلفیق این سه تکنیك باعث خواهد شد تا شرکت از نظر هزینه به یك مزیت رقابتی دست یابد.
آنچه در این مقاله میخوانید:
مقدمه
در طی سالهاي اخیر، تغییر درخور توجهی در حسابداري و مدیریت هزینه رخ داده است؛ که این تغییر، در نتیجه افزایش فضاي رقابتی به دلیل معرفی تولیدات جدید، تکنولوژي هاي اطلاعاتی، تمرکز بر مشتري و رشد بازارهاي جهانی است. اطلاعات حسابداري و سیستمهاي مدیریت هزینه، در این شرایط در تعیین مناسبترین استراتژي براي هدایت سازمان نقش حیاتی بازي میکنند. سیستم هاي مدیریت هزینه به مدیران کمك می کند تا ساختار و رفتار هزینه را درك کنند؛ بنابراین، آنها توانایی گرفتن تصمیماتی را خواهند داشت که سازمان را در راه رسیدن به یک مزیت رقابتی استراتژیک یاري خواهد کرد.
با توجه به شرایط کنونی کشور ایران که با چالشها و تنگناهاي اقتصادي روبروست، لزوم استفاده از سیستمهاي جدید مدیریت هزینه بیش از گذشته احساس می شود. یکی از تکنیكهایی که در این زمینه می تواند نقش مهمی ایفا کند، هزینه یابی هدف است. هزینه یابی بر مبناي هدف، مفهوم منسجمی از مدیریت استراتژیك هزینه است که بر کاهش هزینه در تمام مراحل چرخه عمر یك محصول تمرکز میکند. از تکنیكهاي مکملی که می توان براي اجراي موفقیت آمیز هزینه یابی هدف استفاده کرد مهندسی ارزش و QFD هستند با استفاده از مهندسی ارزش، هر چیزي که موجب تحمیل هزینه هاي غیر ضروري میشود، از میان برداشته یا اصلاح میشود بدون آن که آسیبی به کارکردهاي اصلی و اساسی طرح وارد شود. از طرفی، در توسعه یك محصول جدید، چندین هدف ناسازگار وجود دارند. قبل از نهایی شدن هزینه هدف، باید این اهداف ناسازگار و متناقض متعادل شوند. این گام به توجه ویژه اي به صداي مشتري نیاز دارد.
یکی از ابزارهاي توانمند که در این زمینه می تواند استفاده شود، QFD است. با استفاده از QFD در هزینه یابی هدف،نواحی اي از تولید شناسایی می شود که در آنها می توان بدون کاهش رضایت مشتري، هزینه ها را کاهش داد. بنابراین، با توجه به مطالب بیان شده براي اجراي موفقیت آمیز فرایند هزینه یابی هدف، میتوان از تکنیك هاي مهندسی ارزش و QFD استفاده نمود.هزینه یابی هدف تاکنون در بسیاري از صنایع تولیدي و خدماتی به شکل موفقیت آمیزي استفاده شده است.
هزینه یابی هدف
عبارت است از فرآیند مدیریت استراتژیك هزینه به منظور کاهش مجموع هزینه ها در مراحل طراحی و برنامه ریزي محصول 80 تا 85 درصد هزینه چرخه عمر یك محصول در طی مرحله توسعه آن مشخص میشود، بنابراین، هزینه یابی هدف بیشترین تلاشش را بر روي توسعه محصول متمرکز می کند، زیرا این مرحله بالاترین پتانسیل را براي مدیریت هزینه یك محصول داراست، هزینه یابی هدف رویکردي است براي رسیدن به بهاي محصول، در شرایطی که قیمت فروش بر اساس رقابت تعیین می گردد و سود مورد انتظار از پیش تعیین شده است.
مراحل فرآیند هزینه یابی هدف
با اینکه هزینه یابی هدف به مدت بیش از دو دهه در حال بررسی است، ولی یك توافق جمعی در مورد ویژگی هاي کلیدي آن وجود ندارد؛ با این حال، با توجه به ادبیات تحقیق مراحل اجراي هزینه یابی هدف را می توان شامل هفت مرحله و به شرح زیر برشمرد:
مرحله اول: با توجه به اطلاعاتی که از ارزیابی بازار، بررسی مشتریان و وضعیت رقبا به دست می آوریم، ویژگی هاي مورد انتظار محصولات و یا خدماتی را که مایل به ارائه آن هستیم، تعیین می کنیم.
مرحله دوم: با توجه به اهداف فروش بلند مدت شرکت، قیمت فروش محصولات مشابه، چرخه حیات محصولات، خصوصیات پیش بینی شده مشتریان و حجم مطلوب فروش، قیمت فروش هدف را تعیین می کنیم. بنابراین: تعیین قیمت هدف منعکس کننده استراتژي شرکت، استراتژي رقیبان و همچنین تقاضاي مشتریان است.
مرحله سوم: با توجه به برنامه بلندمدت شرکت، محصولات مشابه، الزامات مدیریت و شرایط رقابتی بازار سود هدف تعیین می گردد.
مرحله چهارم: هزینه هدف از تفاوت قیمت هدف و سود هدف محاسبه می گردد.
مرحله پنجم: با توجه به اطلاعاتی که از بخش تحقیق و توسعه، بخش مهندسی و همچنین تامین کنندگان مواد و قطعات به دست می آوریم؛ هزینه هدف را به اجزاي تشکیل دهنده محصولات تجزیه می کنیم. در این مرحله قیمت تخمینی محصول برآورد می شود.
مرحله ششم: در این مرحله تلاش ها به منظور بستن شکاف هزینه میان قیمت تخمین زده شده در مرحله قبل و قیمت هدف است. براي این منظور، میتوان اقداماتی به شرح زیر انجام داد: بهینه کردن فرآیند تولید و استفاده از تکنیكهایی مانند مهندسی ارزش.
مرحله هفتم: در مرحله آخر هدف بهبود مستمر است. هنگامی که یك محصول به بازار معرفی میشود، تلاش ها به منظور بهبود مستمر در طول چرخه عمر محصول باید ادامه داشته باشد. این تلاش ها به هزینه یابی کایزن معروف هستند.
گسترش کارکرد کیفی (QFD)
QFD ابزاری توانمند است برای اطمینان از اینکه صدای مشتری در سراسر مراحل طراحی شنیده شود. فلسفه اصلی استفاده از QFD اعمال نمودن خواستههای کیفی مشتری در مراحل مختلف طراحی محصول است؛ بنابراین، تمامی خصوصیات و مشخصات طراحی محصول با توجه به دیدگاههای مشتری آن حاصل می شود. در نخستین مرحله در همه روشهای متداول برای QFD از ماتریسی به نام خانه کیفیت استفاده می شود که در آن خواسته های مشتری بر مشخصه های فنی اعمال می شود. فرآیند QFD ابزاری برای استخراج خواسته ها و الزامات مشتری و طبقه بندی این الزامات است. این طبقه بندی به سازمان کمک می نماید تا به واسطه یک فرآیند تصمیم گیری به الزامات مشتری اولویت بدهد. این متد، مسیر رشد محصول را به میزان زیادی کوتاه وگامهای توسعه را تا حد زیادی بهینه میسازد. برای سازمانها بسیار مهم است که سرمایه خود را برای کدام جنبه محصول صرف نمایند تا بیشترین بهره برداری را از بازار فروش ببرند.
مهندسی ارزش
تلاشی است خلاق، کارکردگرا و سازمان یافته، با هدف شناسایی هزینههای غیرضروری، که نه به کیفیت، نه به بهرهوری، نه به عمر مفید، نه به زیبایی ظاهری و نه به مشخصات درخواستی مشتری مربوط میشود. مهندسی ارزش با هدف بررسی تمام فعالیتهای یک طرح، از زمان شکلگیری تفکر اولیه تا مرحله طراحی و اجرا و سپس راه اندازی و بهرهبرداری به عنوان یکی از کارآمدترین و مهمترین روشهای اقتصادی در عرصه فعالیتهای مهندسی، شناخته شده است. هدف در مهندسی ارزش، صرفاً کاهش هزینه نیست، بلکه هدفی جامع تر، یعنی افزایش “ارزش” را پیگیری میکند.
روش شناسی تحقیق
تحقیق حاضر در دسته تحقیقات توسعهای کاربردی قرار دارد و اطلاعات مورد نیاز این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانهای، بررسی بازار، مصاحبه با مشتریان و نظرهای متخصصان و کارشناسان شرکت به دست آمده است. الگوی پیشنهادی و مراحل انجام این تحقیق که شامل سه مرحله است، در شکل زیر نمایش داده شده است.

تعیین هزینه هدف
در ابتدا طبق فرایند هزینهیابی هدف، هزینه هدف محاسبه می شود.
پیاده سازی QFD
از طریق بررسیهای بازار، گفتگو با مشتریان، سوابق فروش و… نیازهای مشتریان در محصول مورد نظر شناسایی می شوند. در ادامه، با استفاده از نظرهای متخصصان و کارشناسان، مشخصههای فنی در محصول مورد نظر نیز مشخص می گردند؛ در مرحله بعد، نیازهای مشتریان و مشخصه های فنی وارد ماتریس خانه کیفیت شده، پس از تکمیل کردن ماتریس ارتباطات، وزن نهایی و اولویتبندی مشخصههای فنی تعیین میگردد.
تعیین هزینه تخمینی با توجه به نتایج QFD برای گزینه های پذیرفته شده مختلف
در این مرحله باید هزینه تخمینی محصول محاسبه شود. برای نیل به این هدف و در کنار هدف کسب رضایت مشتریان، با توجه به اولویت مشخصههای فنی شناسایی شده در مرحله قبل، با استفاده از نظر متخصصان مشخصه هایی انتخاب میشوند که به بهترین وجه نیازهای مشریان را برآورده سازند. در ادامه، بر مبنای هزینه این مشخصهها و سایر هزینههای مربوطه، هزینه تخمینی محصول محاسبه میشود.
مقایسه هزینه تخمینی محصول و هزینه هدف و از بین بردن شکاف موجود
در این مرحله، در صورت وجود شکاف میان هزینه تخمینی و هزینه هدف، با استفاده از مهندسی ارزش باید این شکاف از بین برده شود. برای این منظور مقدار به دست آمده از هزینه تخمینی محصول با هزینه هدف تعیین شده مقایسه میشود؛ اگر هزینه به دست آمده کمتر از هزینه هدف باشد، به مرحله طراحی محصول میرویم و در غیر این صورت، با استفاده از فازهای مختلف مهندسی ارزش، هزینههای غیرضروری را تا حد ممکن کاهش میدهیم تا هزینه محصول به هزینه هدف نزدیک شود و اینکار را تا جایی تکرار میکنیم که هزینه به دست آمده برای محصول کمتر از هزینه هدف باشد؛ پس از حصول این هدف، به طراحی و تولید محصول می پردازیم و کماکان از مهندسی ارزش برای بهبود در مرحله طراحی و همچنین، بهبود در مرحله تولید محصول استفاده می بریم تا به هزینه هدف مقرر شده دست پیدا کنیم.
نتایج مطالعه موردی نشان داد که استفاده از هزینهیابی هدف، QFD و مهندسی ارزش باعث خواهد شد تا شرکت به کاهش هزینه درخور توجهی دست یابد. همان گونه که ملاحظه شد، با بررسی بازار، هزینه هدف 8/36 میلیون ریال تعیین شد که این هزینه، 8 درصد پایینتر از قیمت کف بازار در محصول مورد نظر می باشد؛ این موضوع می تواند به عنوان یک استراتژی موثر، شرکت مورد نظر را در دستیابی به سهم بیشتری از بازار و سودآوری یاری رساند. به علاوه استفاده از QFD، باعث خواهد شد که محصولی مطابق با نیازهای مشتریان طراحی و تولید شود که این موضوع نیز تاثیر زیادی در فروش شرکت خواهد داشت. در نهایت، میتوان نتیجهگیری کرد که استفاده از این سه تکنیک باعث خواهد شد تا ضمن کاهش هزینه درخور توجه، محصولی با کیفیت بالا و مطابق با خواسته مشتریان تولید شود.
به دلیل مشکلات زیرساختی و نبود بازار رقابتی در کشور، فرایند هزینهیابی هدف در ایران در حد مباحث تئوریک باقی مانده است؛ در صورتی که نتایج این تحقیق، بیانگر آن است که استفاده از این تکنیک باعث ارتقای جایگاه رقابتی شرکتها خواهد شد. از طرفی در مقایسه با دو تحقیق مرتبط دیگر در تحقیق حاضر، الگویی تلفیقی از سه تکنیک هزینهیابی هدف، QFD و مهندسی ارزش ارائه شد که این الگوی پیشنهادی، به روشنی نقش QFD و مهندسی ارزش را در اجرای اثربخش فرایند هزینهیابی هدف نشان میدهد. به علاوه، اکثر تحقیقات مرتبط با هزینهیابی هدف، در صنایع بزرگ انجام شده است؛ در صورتی که تحقیق حاضر در صنایع کوچک و متوسط انجام شده است.
با توجه به نتایج حاصل شده، پیشنهادهای کاربردی برای شرکت مربوطه مطرح میگردد:
1-استفاده از نتایج این تحقیق و اجرای الگوی پیشنهادی به صورت کامل؛
2-با توجه به اینکه اجرای اثر بخش الگوی پیشنهادی به کار تیمی نیاز دارد، باید تمام بخش ها مشارکت فعال داشته باشند؛
3-استفاده از فازهای مختلف مهندسی ارزش، برای کاهش بیشتر هزینه و همچنین در مراحل طراحی و تولید محصول برای دستیابی به هزینه هدف مقرر شده.
4- پس از معرفی محصول به بازار، تلاشها به منظور بهبود مداوم و مستمر در طول چرخه عمر محصول ادامه داشته باشد.
نتیجهگیری
همان گونه که نتایج تحقیق نشان داد، استفاده از هزینهیابی هدف به عنوان یک ابزار مدیریت هزینه، باعث ایجاد مزیت رقابتی در بازار خواهد شد. همچنین کاربرد تکنیکهای QFD و مهندسی ارزش، تاثیر زیادی در اجرای موفقیت آمیز هزینهیابی هدف خواهد داشت.